شهرها انگشترند و قم نگين / قم هماره حجت روى زمين
مرقد ((معصومه)) چشم شهرها / مهر او جان هاى ما را كهربا
((حوزه قم)) هاله اى برگرد آن / فقه و احكام خدا را مرزبان
قم هميشه رفته راه مستقيم / بوده در مهد هدايتى مقيم
قم نمى بيند مگر خواب قيام / تيغ قم بيگانه باشد از نيام
شهر خون, شهر شرف, شهر جهاد / شهر فقه و حوزه, علم و اجتهاد
هركجا را هرچه سيرت داده اند / اهل قم را هم بصيرت داده اند
نقطه قاف قيامند اهل قم / برق تيغ بى نيامند اهل قم
( بر گرفته ازمجله كوثر ش 31 )